سرو



بعد از اعتراض به نمره ها

استاد محترم فرمودند:

تازه خوب تصحیح کردم

مثلا یکی از شماها برای سوالی که باید 4مورد رو مینوشتید

6مورد نوشته بود

4تاشو درست نوشته بود

ولی به خاطر اون 2تای اشتباه،تشخیص دادم که درسو خوب یاد نگرفته

نصف نمره رو فقط بهش دادم

:|


یک ماهیگیر بود که هر روز صبح میرفت و بادیگران ماهی میگرفت

ولی همه ماهی میگرفتند به جز او!

بهش گفتند تو چکار میکنی که ماهی نمیگیری؟

گفت قلاب من یک قلاب مخصوصه!

نگاه کردند و دیدن قلابش کج نیس راسته!

گفتن خب این ماهی نمگیره،قلابت باید سرش کج باشه.

گفت من میخوام ماهی مخصوصی بگیرم که با این قلاب میشه گرفت.

هر روز از صبح تا شب میرفت ماهی بگیره و هیچ ماهی عایدش نمیشد.

بالاخره خبر در شهر پر شد که دیوانه ای پیدا شده که میخواد با قلاب راست ماهی بگیره.

خبر رسید به وزیر و وکیل و پادشاه.

پادشاه علاقمند شد که ببینه ماهیگیر کیه و گفت بیاریدش تا ببینم داستان از چه قراره؟

به دنبالش رفتن اما ماهیگیر گفت من فرصت ندارم و میخوام ماهی بگیرم

بنابراین سلطان مجبور شد خودش به دیدن ماهیگیر بره.

پادشاه ازش پرسید تو چی میخوای بگیری با این قلابت؟

گفت من میخواستم تورو صید کنم و بکشونم اینجا!

با قلاب سر راست آدم میتونه پادشاه بگیره

ولی با قلاب کج آدم میتونه دوتا ماهی بگیره.


همسر داشتن خیلی مزیت داره که فقط چندتاشو میتونم بگم:

(الان رفتم بالای منبر.)

1-وقت سرماخوردگی متوجه میشی که فقط مامانت برات سوپ درست میکنه.

2-وقت سرماخوردگی میفهمی که فقط مامانت همش میگه قرصاتو سر وقت بخور.

3-فقط مامانت هست که همیشه حوصله داره حرفاتو بشنوه آخرشم نمیگه اینقد غر نزن!

4-فقط مامانت هست که بعد از 4ساعت درددل،آخرش دلسوزانه ترین راه کار رو میگه.

5-فقط مامانت هست که حرفی که الان میزنه،آیندت،یا 10سال دیگه مد نظرش بوده.

.

بله.الان اومدم پایین از منبر

خدا همه ی مادر هارو حفظ کنه

و مادر هایی که نیستن رو رحمت کنه


از گورخری پرسیدم:

تو سفیدی،راه راه سیاه داری یا اینکه سیاهی،راه راه سفید داری؟

گورخر به جای جواب دادن پرسید:

تو خوبی فقط عادت های بدی داری،

یا بدی چند تا عادت خوب داری؟!

ساکتی بعضی وقتا شلوغ میکنی،

یا شیطونی و بعضی وقتا ساکت میشی؟!

ذاتا خوشحالی بعضی روزا ناراحتی،

یا ذاتا افسرده ای و بعضی روزا خوشحالی؟!

لباس هات تمیزن فقط پیراهنت کثیفه،

یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟!

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و دیگه هیچ وقت از گورخر ها درباره راه راهشون چیزی نپرسیدم!!

دیدگاه گورخری یعنی آدم هارا مجموعه ای از ویژگی های خوب و بد بدانیم،

هیچ کس بد مطلق یا خوب مطلق نیس!

ما در حدی نیستیم که کسی رو قضاوت کنیم!


پیرزنی رفت داروخانه تا برای درد مفاصلش دارو بخره.

داروخانه چی بهش گفت:

((خوشگل خانم امر بفرماید))

پیرزنه فوری کمرش رو راست کرد و گفت:

((رژ  لب میخواستم عزیزم!!!))

کلمات قدرت دارند!

کلمات ممکن است سرنوشت انسانی را تغییر دهند!


امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:
اذا اَردْتَ سَفراً فلا تضَعْ رِجلَکَ فی‌الرِّکابِ حَتّی تُقدِّمَ بَینَ یَدَیکَ صَدَقةً قلَّ اَم کَثُرَ و کُلَّما اَکثَرتَ صَدَقَتکَ کان اَقضی لِحاجَتِکَ.
هر زمان که ارادة سفر کردی قبلاً و پیش از آن که سوار بر مَرکب (وسیلة نقلیه) شوی صدقه بده خواه کم باشد یا زیاد. (البته) صدقه هر چه بیشتر باشد خواسته‌هایت را بهتر تأمین می‌کند. (بحار، ج ٧٦، ص ٢٤٢)

تو این روزا فقط نقاشی میتونه استرس و غم رو کم کنه


بزرگترین اتفاق امسال که هنوز یه کم ازش باقی مونده

شناختن خودم بودکه چقدر اهدافم کوچیکه محدوده و ارزش نداره

و خدا نکنه یه بچه مثل خودم در آینده ها داشته باشم!

و بعدش شناختن آدمای اطرافم

فهمیدم توجه به خانواده همسرم،فقط باعث متوقع شدنون شده و متوجه نشدن که همه چی از روی لطف و احترام بوده وگرنه وظیفه ای نداشتم!

فهمیدم که بعضی جاها  با بعضی افراد خیلی بد رفتار کردم و میشد بهتر باشه

یه بار هم میخواستم با یه بنده خدایی حسابی دعوا راه بندازم که یه بلایی سرم اومد و با خودم گفتم خوب شد بهش حرفی نزدم و بلا سرم اومد!

یکی از دوستامو شناختم که فهمیدم از اون چیزی که من فکر میکردم عالی تره و خداروشکر(ماشاالله با اراده و روشن فکره)

و یکی دیگه فقط برای مواقع تنهاییش یاد من میفته(یادمه یه بار به خاطر یکی از پسرای دانشگاه منو دور زد،بعد پسره طوری سر کارش گذاشت که هنوز که هنوزه یادش میفته و اشک تو چشماش جمع میشه.مدیونید فکر کنید دلم خنک شده :))))  )

جالب ترین سوالی هم که ازم پرسیدن این بود که چطوری بفهمیم یه آقا که میاد خاستگاری داره راست میگه و تا آخر خوب میمونه؟

اتفاق حسرت آور هر سال من،که امسالم بهش اضافه شد سفر راهیان نور هست.نمیدونم بالاخره قسمتم میشه؟

حتی یه بار همه چی داشت خوب پیش میرفت،ولی آخرش نشد.کاش بشه.

بهترین اتفاق هم یاد گرفتن ویترای بود که اصلا فکر نمیکردم بشه.عالی بود

ان شاءالله همه سال خوبی داشته باشید


این کابوس ها خیال رفتن ندارند.

شش سال.هرشب از خواب می‌پرد!

خودش هم دیگر کلافه شده!

اوایل فکر می‌کردند که او خیال پردازی ماهر است اما مگر میشود نیمه شب از خیال موجودی ترسناک بلند گریه کند!

میگوید هرکاری کرده تا شرایط عادی شود و نشده.

میگوید دیگر کلافه شده.فکر میکند شاید حرف زنی که گفت نمی‌گذارم آرامش داشته باشی  دلیلش باشد!!!


هرسال ،۲۷تیرتکرار میشود و من سال پیش تکرار نمی‌شود

اتفاقاً از این تغییرات بسیار راضی ام.

هنوز زود رنجم ولی کمی از شدتش کاسته شده

هنوز عاشقش هستم و خیلی به شدتش اضافه شده

این سالهای اخیر با حضورش خیلی تغییر کردم و به سختی خیلی چیزها را متفاوت دیدم چون اصلا انسان انعطاف پذیری نیستم 

مهمترین چیزی که به من ثابت شد این بود که اگر چیزی که برنامه ریزی کردی و برایش در خیالت نقشه کشیدی اتفاق نیفتاد،آسمان به زمین نمی آید و حتما چیز بهتری در راه است

شاید آن چیز بهتر را دوسال دیگر ببینی.

نسبت به قبل بیشتر با خودم حرف میزنم ولی با بقیه کمتر صحبت میکنم

⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها